وقتی آدمها بزرگتر میشن، به مرور تجربیات مختلفی کسب میکنن. هرچقدر خودتون و محیط اطرافتون پر جنب و جوشتر باشه، کمیت و کیفیت این تجربهها ممکنه بیشتر باشه. اینهایی که این پایین نوشتم چیزهایی هستن که در پایان 27 سالگی بهعنوان یک سری تجربه میتونم با دیگران به اشتراک بذارم. ایده این ایمیل مربوط به این مطلب Dave Basu در مدیوم هست.
مجبور نیستید همه چیز رو برای همه توضیح بدید خیلی وقتها توضیح اضافه باعث ایجاد انتظارات بیشتر در دیگران میشه. خیلی وقتها اصلا نیازی نیست دلیل کاری که انجام دادید یا در حال انجام اون هستید رو برای اطرافیان توضیح بدید. این حق شماست که نخواید چیزهای بی ارتباط به دیگران رو برای اونها باز کنید.
گاهی اوقات ریسک کنید در زندگی کاری یا شخصی، ریسک کردن میتونه نتایج مختلفی به همراه داشته باشه. گاهی اوقات این ریسکها به سرانجام خوبی میرسن و گاهی اوقات هم نه. اما اگر هنوز جوان هستید، مجبورید برای خیلی تصمیمها ریسک کنید. خیلی وقتها نتیجه، فراتر از انتظار شما خوب خواهد بود.
به جای تمرکز روی مشکل، به راهحلها فکر کنید شناخت مشکل بهتون این اجازه رو میده تا به شیوههای خروج از اون فکر کنید. به جای منفیبافی، بزرگ کردن مسئله یا توجه به نیمه خالی لیوان، به این فکر کنید که چه راههایی برای خروج از اون وضعیت در اختیار دارید و چطور میشه یک حالت بد رو به یک حالت معمولی یا خوب تبدیل کرد.
ممکنه میانبری وجود نداشته باشه احتمالا خیلیهامون دورههایی در زندگیمون داشتیم که میخواستیم توی مدت زمان کوتاه به موفقیت برسیم. این موفقیت بسته به شرایط میتونسته موفقیت کاری، مالی، تحصیلی یا هر چیز دیگهای باشه. اما خیلی وقتها تنها راه رسیدن به چنین مواردی صرف کردن زمان، تلاش و انتظاره. بعضی وقتها راهی برای تقلب تو زندگی نخواهید داشت.
همیشه بدترین سناریو رو در نظر داشته باشید اگر برای هر کاری که انجام میدید بدترین سناریوی ممکن رو در نظر بگیرید، بعدش راحتتر میتونید اون کار رو ادامه بدید. این موضوع باعث میشه که میزان ریسک کار رو بفهمید، چیزهای احتمالی که ممکنه از دست بدید رو پیدا کنید و بعد مسیرتون رو ادامه بدید. حداقلش اینه که در صورت شکست، قبلا توی ذهنتون اون رو تصور کردید و برخورد باهاش براتون کمتر سخت میشه.
نه گفتن محترمانه بهتر از بله گفتن نصفه و نیمهست میدونم که همه اینو میگن. ولی از طرفی خیلیها نمیتونن بهش عمل کنن. اگر درخواستی ازتون میشه که دوست ندارید انجامش بدید، همون اول بگید نه. یکی دو بار امتحان کنید تا ببینید واقعا کار سختی نیست. فارغ از اینکه شخص درخواست کننده دوست شماست یا کسی که خیلی باهاش راحت نیستید، گفتن یک نه محترمانه در همون ابتدا میتونه نتیجه بهتری از یک بله الکی و سرکار گذاشتن شخص مقابل داشته باشه.
از سرعتگیرها عبور کنید ممکنه سخت باشه اما گاهی اوقات مجبورید از آدمهایی که سرعت ادامه مسیر شما رو کم میکنن بگذرید. شاید بعدها بتونید به اونها هم کمک کنید سریعتر حرکت کنن. گاهی وقتها صرفا باید با عقلتون تصمیم بگیرید؛ نه قلبتون.
اخلاق خوب مهمتر از کار خوبه اگر فرض کنیم شخصی که هم خیلی خوب کار بکنه و هم اخلاق خوب داشته باشه وجود خارجی نداره، من ترجیح میدم بین دو تا اولویت کار خوب و اخلاق خوب، دومی رو انتخاب کنم. چرا؟ دلیلش واضحه. چون دارم از تجربیاتم حرف میزنم!
به جای مسخره کردن رقیبها، کاری که میتونید رو انجام بدید دیدن ضعفهای دیگران و ایراد گرفتن از اونها، کاریه که همه میتونن انجامش بدن. در واقع خیلی آسونه. اگر شخصی یا گروهی که دارید مسخرهش میکنید مشغول انجام کاریه که در حوزه شماست و خودتون میتونید بهترش رو انجام بدید، خب شروع کنید. اگرم صرفا همینطوری دارید طرف رو مسخره میکنید، شاید بهتر باشه که ایرادات رو در قالب انتقاد طرح کنید؛ محترمانه و بدون کنایه.
به تنهاییتون اهمیت بدید خیلی نیاز به توضیح نداره. تنهایی فرصت خیلی خوبیه برای برنامهریزی، فکر کردن و حتی اجرا کردن ایدهها بدون مزاحمت دیگران!
زبان یاد بگیرید واجبتر از نون شب! خصوصا اگر حوزه کاریتون مربوط به چیزهاییه که مجبورید روزانه مطالب و محتوای زیادی رو به اون زبان بخونید یا با دیگران صحبت کنید. یکی از میانبرهای پیشرفت بهتر در حوزههای تخصصی اینه که چقدر بتونید انگلیسی (یا هر زبان مربوط دیگهای) رو خوب صحبت کنید. این لطف رو در حق بچههاتون هم بکنید لطفا.
برای رسیدن به هدفهای بزرگتر، چیزهای کوچکتر رو رها کنید بعضی وقتها باید برای دیدن یک دورنمای بزرگتر، بی خیال چیزهایی که نزدیکتر هستن بشید. فارغ از اینکه چقدر برای رسیدن به اون اهداف کوچکتر تلاش کرده بودید، پا گذاشتن به یک مسیر بزرگتر شانس موفقیت بیشتری هم میتونه براتون به همراه داشته باشه.
جوزدگی رو کنترل کنید ممکنه بخاطر شرایطی که در اطرافمون شکل میگیره، نسبت به یک سری مسائل جوزده رفتار کنیم. جوزدگی همیشه بد نیست و گاهی همراه با یک انرژی فراوان میتونه استارت خوبی برای انجام کارهای بزرگ باشه ولی اصولا، چاشنی جو در میانه مسیر شما رو به این فکر فرو میبره که کاری که انجام دادید نیاز به فکر و برنامهریزی بیشتری داشته.
منطقی باشید، یا حداقل برای منطقی بودن تلاش کنید منطقی بودن میتونه مساوی با صادق بودن باشه. نمیگم با همه صادق باشید چون خواه ناخواه غیر ممکنه اما حداقل میتونید با خودتون صادق باشید و اتفاقات اطرافتون رو به صورت منطقی قضاوت کنید. نگاه منطقی داشتن کمک میکنه فارغ از احساس یا پیش شرطی، مسائل رو بررسی کنید؛ ولو اینکه در ظاهر مجبور باشید طور دیگهای رفتار کنید.
تا فرصتش رو دارید، خوب کار کنید سن و سالی که آدم توی اون توان انجام کارهای خلاقانه و خوب داره خیلی زیاد نیست. پس تلاش کنید از بازه جوانی برای ساختن خودتون، کسب و کارتون، برندتون و هر چیزی که بعدها ممکنه توان کمتری برای پرداختن بهش داشته باشید حداکثر استفاد