سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
دانش بی عمل مانند درخت بی ثمر است . [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

دوشنبه 95 دی 6  6:34 عصر

مجموعه: دنیای ضرب المثل

داستان ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ

مورد استفاده:
افرادی که به خاطر نادانی هیچ نصیحتی را قبول نمی‌کنند.
روزی روزگاری، کاروانی به قصد تجارت از ایران عازم یونان شد. در آن دوره هر کاروانی که به قصد تجارت عازم سرزمینی می‌شد مسافرانش چند شتر و اسب کرایه می‌کردند و کالایی که قصد فروش آن را داشتند بر حیوانات می‌بستند و عازم سفر می‌شدند. در بعضی از مسیرهای کوهستانی نیز گاهی عده‌ای دزد و راهزن بودند که به این کاروان‌ها حمله می‌کردند. اموالشان را می‌دزدیدند و اگر مقاومت می‌کردند حتی صاحبین کالا را هم می‌کشتند.
مسافرین این کاروان به سلامت به یونان رسیدند و کالاهای یونانی را با کالاهای خود خریدوفروش کردند و به سمت ایران بازگشتند. آنها در مسیر بازگشت بودند که در دام یک گروه راهزن یونانی گیر افتادند و تمام اموال و دارایی تجار غارت شد، حتی شتر و اسب کاروانیان را هم از آنها گرفتند. تجار بیچاره هرچه گریه و ناله و التماس کردند هیچ فایده‌ای نداشت چون راهزنان یونانی بودند و اصلاً زبان فارسی بلد نبودند.
در میان مسافرین لقمان حکیم هم حضور داشت. لقمان گوشه‌ای نشسته بود و رفتار غارتگران را مشاهده می‌کرد. تاجران نزد لقمان آمدند و گفتند: تو حکیمی! با اینها صحبت کن، شاید سخنی پندآمیز از زبان تو دل دزدان را به رحم آورد و حداقل شترها و اسب‌های ما را به ما بازگرداند.
لقمان گفت: با چه کسی حرف بزنم و پند دهم؟ دل این افراد از سنگ شده، اگر نصیحت و اندرز در دل این بنده‌های خدا راهی داشت، این قدر سنگدلانه اموال و دارایی‌های مردم را غارت نمی‌کردند. حرف زدن من هیچ فایده‌ای ندارد. «نرود میخ آهنین در سنگ».       


 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

یکشنبه 95 دی 5  10:20 عصر

مجموعه: دنیای ضرب المثل

داستان ضرب المثل به مشروطه اش رسید

کنایه از این است که ، طرف مورد بحث برخر مراد سوار شده است و چون دیگر کاری ندارد ، لذا دم فرو بسته است و سکوت اختیار کرده است . آورده اند که ... در آن موقع که افکار و احساسات آزادیخواهی ملت ایران بر اثر وحشر و نشر با ملل غرب بیدار شده بود و آزادیخواهان از هر طرف قیام کرده بودند ، معدودی سودجو که به دنبال بازار آشفته می گشتند ، خود را در جرگه? آزادیخواهان جای دادند و در مشروطه خواهی به اصطلاح معروف ، کاتولیک تر از پاپ شده بودند . به قول حاج میرزا یحیی دولت آبادی ، این عده که شمشیر استبداد را در زیر عبا و ردای مشروطه بسته اند ، در روز یار مشروطه خواهان و در شب غم خوار مستبدین هستند و هر چه نقمت بر این ملت برسد از این جماعت است که در هر لباس جلوه گرند . رفته رفته کار مبارزه و انقلاب بالا گرفت و سنگرهای مخالفان ، یکی پس از دیگری به دست آزاد مردان صدر مشروطیت افتاد . در چنین مواقع که تصور هیچ گونه دغدغه و نگرانی نمی رفت و مخالفان را یأس و نگرانی فوق العاده ای دست داده بود ، آن عده افراد از فرصت استفاده کرده پس از تحصیل مال و منال کافی که عنایت مقصود و کمال مطلوب آنان بود به گوشه عزلت و انزوا خزنده آن چنان خاموش شدند که گویی اصلاً واقعه ای روی نداده است . سکوت و انزوای نابهنگام این عده اگر چه بر تحقق آمال ملی ایرانیان تاثیری نداشت ، زیرا مشروطیت به ثمر رسیده ، کاخ استبداد سرنگون شده بود ولی همین عمل و اقدام غیره? منتظره? آن عده فرصت طلب ، در کندی پیشرفت انقلاب مشروطه بی تاثیر نبوده است و مشروطه خواهان راستین را تا مدتی دچار بهت و سرگیجه کرده بود . باری چون هدف این عده در تشریک مساعی با آزادیخواهان صدر مشرطیت در واقع مشروطه? دیگری بود که با خواسته مشروطه خواهان واقعی منافات داشت ، لذا پس از آنکه به مشروطه خود رسیدند و نایره هوسها و تمابلات نفسانی خویش را به زلال حطام دینوی اطفاء کردند ، راه خود گرفته و هر یک از گوشه ای فرا رفتند . مشروطه خواهان و انقلابیون ایرانی چون دیدند که مبارزات این عده مشروطه چینها صرفاً به منظور تامین منابع شخصی ،نه تحقق آمال ملی و خیر و صلاح ملک و ملت بود ، لذا هر جا بحث از آنها به میان می آمد گوشه? چشمی نازک کرده از ارباب تعریض و کنایه می گفتند : فلانی به مشروطه اش رسیده یعنی به مقصود خود نایل آمده ، دیگر کاری به استبداد یا آزادی ندارد . این جمله از آن تاریخ یعنی صدر مشروطیت به بعد به صورت ضرب المثل درآمد و عندالزوم در شناساندن افراد ابن الوقت به کار می رود .       


 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

 

مجموعه: دنیای ضرب المثل


داستان ضرب المثل کسی از توپهای خالی شما نمی ترسد
این مثل را در جواب تهدیدات و توپ و تشرهای تو خالی اشخاص ایراد می کند . آورده اند که ... در زمان ناصرالدین شاه قاجار وقتی بلوایی در اصفهان ایجاد شد و چند نفر به قتل رسیدند ، شاه غضبناک گردید و حاج شیخ محمد تقی مسجد شاهی معروف به آقا نجفی اصفهانی را که باعث این آشوب می دانست به تهران احضار کرد . آقا نجفی که بیدی نبود که از این بادها بلرزد ، از آمدن به تهران سرپیچی نمود در نتیجه شهر اصفهان تعطیل شد . شاه برای اجرای حکم خودش اصرار داشت و آقا نجفی هم در تصمیم خود راسخ بود . بالاخره چند نفر از علمای تهران واسطه شده و قرار گذاشتند تا آقا نجفی به عنوان زیارت مشهد ، به تهران رفته به حضور شاه برسد ، تا هم امر شاه اجرا گردد و هم توهینی به مقام آقا نجفی وارد نشود . به این ترتیب آقا نجفی با احترام و استقبال برای ملاقات شاه رفت ولی چون از این ملاقات ناراضی بود و به طور احیار به این کار تن داده بود یکی از آخوندهای اصفهان را با خودش در عمارت شمس العماره برد . در آنجا تا آمدن شاه مشغول مباحثه فقهی شدند . شاه وارد شد و آنها گرم مباحثه بوده و کمترین توجهی به شاه نداشته ، شاه به آنها نزدیک شد . ناگهان آقا نجفی سر بلند کرد و با لهجه اصفهانی گفت : شاه ! شمایید ؟ سلام . شاه از این عمل که توهین عمدی نسبت به او بود سخت آشفته شد . از قصر خارج شد و در حالیکه با کلمات تند و زننده تهدید می کرد به اندرون رفت . غضب شاه ، اتابک و رجال دربار را سخت به وحشت انداخت ، آقا نجفی برخاست ، عصا زنان راه خود را پیش گرفت که برود . اتابک با رنگ پریده و وحشت زده گفت : چرا اینطور رفتار فرمودید ؟ امروز جان و مال مملکت در دست شماست ممکن است خود شما را هم مجازات خطرناکی بفرمایند . آقا نجفی که به در خروجی قصر نزدیک می شد و این کلمات تهدید آمیز را می شنید ، ناگهان در ، هشتی بزرگ شمس العماره ، چشمش به توپی که در آنجا کار گذاشته بودند افتاد و با لحن تمسخر آمیزی گفت : آقای صدر اعظم باشی این چیست ؟ جواب داد که توپ است و ... آقای نجفی سؤالات زیادی کرد و بعد هم عاقبت جلوی آن ایستاد و گفت : آقای صدر اعظم ، بفرمایید این توپ در برود و مرا قطعه قطعه کند .
اتابک گفت : این توپ خالی است ، حالا در نمی رود ، آقا نجفی نگاه تمسخر آمیزی به اتابک انداخت و در جواب به تهدیدهای او گفت : برو به شاه بگو کسی از این توپهای خالی شما نمی ترسد .

 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

مجموعه: دنیای ضرب المثل



ضرب المثل شاید آفتاب نخواهد نصف شب طلوع کند , ریشه تاریخی ضرب المثل

ضرب المثل شاید آفتاب نخواهد نصف شب طلوع کند

 

یکی بود یکی نبود . در یکی از روزها ملانصرالدین صبح تا عصر به سختی کار کرد. شب که شد، خسته به خانه برگشت . شام خورد و بدون معطلی به رخت خوابش رفت .هنوز خوابش نبرده بود که با خود گفت: خواب برادر مرگ است . با این خستگی زیاد، نکند صبح زود نتوانم از خواب بیدار شوم و نماز صبحم قضا شود. سرش را از زیر لحاف بیرون آورد و به زنش گفت : فردا صبح زود که از خواب بیدار شدی ، مرا هم بیدار کن تا نماز بخوانم .

زن گفت : باشد .

 

صبح که شد ،زن ملا چند بار او را صدا زد اما ملا تکان نخورد ناچار بالای سر او رفت و گفت: بیدار شو مرد! آفتاب دارد می زند. ملا تکانی خورد و گفت: آخر زن ! این چه وقت بیدار کردن من است؟ زنش گفت : خودت گفتی که صبح زود برای نماز بیدارت کنم ملا گفت: بله گفتم . اما الان نصف شب هم نشده ، زن ملا عصبانی شد و گفت: چه می گویی مرد؟ آفتاب طلوع کرده بلند شو نماز بخوان ملا لحاف را روی صورتش کشید و گفت : بابا بگذار بخوابم . شاید آفتاب دلش بخواهد که نصف شب طلوع کند، من که نباید به ساز او برقصم .

 

 

از آن به بعد به کسی که فقط حرف خودش را بزند و واقعیت ها را نادیده بگیرد به شوخی می گویند: شاید آفتاب بخواهد نصف شب طلوع کند.


 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

ضرب المثل هرچه می‌گویم نر است می‌گوید بدوش

مجموعه: دنیای ضرب المثل

داستان ضرب المثل هرچه می‌گویم نر است می‌گوید بدوش

مورد استفاده:
به کسی گفته می‌شود که اصرار زیاد به کار غیرممکن دارد.
در دوره‌ای که نادر افشار پادشاه ایران بود، حکایت‌های جالبی نقل شده است. نادرشاه مرد جنگ بود و بیشتر عمر خود را صرف لشکرکشی‌های مختلف کرد و تا توانست تمام ایران را تحت فرمان خود درآورد و حتی به کشورهای همسایه‌ی خود نیز لشکرکشی کرد و آنها را هم تحت اطاعت خود درآورد. از جمله هند که آن موقع کشوری بزرگ با ذخایر فراوان طلا و نقره و انواع جواهرات و الماس بود. نادر غنایم فراوانی از این حمله‌ها جمع آوری کرد و به ایران آورد.
در یکی از جنگ‌هایی که نادر با شورشیان داخلی ایران داشت، چون نادر جوان بود و تجربه‌ی کافی در جنگ نداشت، دشمن در منطقه‌ای کمین کرد و از پشت به سپاه او حمله کرد نادر توان دفاع از پشت سر را نداشت و غافلگیر شد. سربازانش یکی پس از دیگری با ضربات دشمن از پای درمی‌آمدند و می‌رفت تا نادر با سپاهیانش در این جنگ شکست بخورند. اما در آن حال چاره‌ای به ذهنش رسید و دستور عقب نشینی داد تا پس از آرایش دوباره سپاه با یک نقشه و طرح جدید وارد جنگ شوند.
ولی دشمن که دید شکست سپاه نادر نزدیک است و تعداد کمی از سپاهیانش باقی مانده‌اند اجازه عقب نشینی به آنها نداد. هرکس می‌خواست از میدان جنگ عقب نشینی کند را دنبال می‌کرد یا اینکه با ضربه‌ای او را از پای درمی‌آوردند.
در این میان نادرشاه به کمک عده‌ای از نزدیکانش توانست به سمت بیابان فرار کند. نادر آنقدر دوید تا مطمئن شد کسی او را دنبال نمی‌کند و به حدی دور شده که به راحتی نمی‌توانند او را پیدا کنند. کم کم تشنگی و گرسنگی باعث ضعف او می‌شد که از دور روستای کوچکی را دید. جان دوباره‌ای گرفت به امید نجات یافتن از این شرایط به هر نحوی که بود خود را به آن روستا رساند.
نادر به اولین خانه‌ای که رسید در زد. پیرزنی در را باز کرد و وقتی او را ضعیف و ناتوان دید به خانه‌اش راه داد. نادر همان وسط اتاق افتاد. دیگر توان حرکت نداشت. به سختی شروع به حرف زدن کرد و گفت: پیرزن! من نادرشاه، پادشاه ایران هستم هرچه در خانه برای خوردن و آشامیدن داری برایم بیاور.
پیرزن که اصلاً او را نمی‌شناخت با بی‌تفاوتی گفت: هرکسی می‌خواهی باشی، باش! تو میهمان من هستی و من در حد توانم از میهمانم پذیرایی می‌کنم. نادر گفت: هرچه تو می‌گویی. من گرسنه و تشنه‌ام چیزی برای من بیار. پیرزن گفت: حالا غذایی برای خوردن ندارم ولی آب هست برایت می‌آورم. پسر من خارکن است. بارش را امروز به شهر برده تا بفروشد و با پولش آرد بخرد تا من نان بپزم. اگر صبر کنی تا پسرم بیاید نان هم دارم و کوزه‌ی آب را جلوی نادر گذاشت.
نادر که خیلی تشنه بود سریع ظرفی را پر از آب کرد و سر کشید. در همین حین صدای گاوی را شنید از پیرزن پرسید این مگر صدای گاو نیست؟ پیرزن گفت:‌بله. گفت: خوب برو مقداری شیر بدوش بیاور تا من بخورم.
پیرزن گفت: گاو من نر است. اگر ماده بود و شیر داشت خودم می‌دوشیدم و می‌آوردم با هم بخوریم.
نادرشاه که بی‌نهایت خودرأی بود و حرف حساب سرش نمی‌شد، اصرار می‌کرد که من این چیزها سرم نمی‌شود و من گرسنه‌ام برو برای من شیر گاو را بدوش و بیاور.
پیرزن گفت: حالا فهمیدم که تو پادشاهی. حتماً به زیردستانت هم مثل من حرف ناحسابی زدی که حالا در این بیابان گرسنه و تشنه رهایت کردند. من می‌گویم نر است، تو می‌گویی بدوش.


 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

چهارشنبه 95 آذر 17  7:43 عصر

مجموعه: دنیای ضرب المثل

داستان ضرب المثل کف دست مو ندارد

وقتی کسی مورد تهدید قرار بگیرد و بخواهد جواب تهدید کننده و مأیوس کننده بدهد کف دستش را نشان می دهد و می گوید کف دست مو ندارد . آورده اند که ... در سال 56 یا 57 قبل از میلاد مسیح ، اشک سیزدهم بر تخت سلطنت ایران نشست ، اُرُد نخستین پادشاه ایران است که در زمان سلطنتش دولت ایران مجبور شد با امپراطوری مقتدر روم ، دست و پنجه نرم کند . در عرصه سلطنت دو سه تن از سرداران بزرگ روم بنامهای پومپه ژولیوس سزار و مارکوس زمامدار قلمرو وسیع امپراطوری روم گردیدند. کراسوس به حکمرانی سوریه و سرداری سپاهی که می باید به آن مملکت برود مأمور شد ولی سناتورها اجازه ندادند که در این سمت و مأموریت با دولت اشکانی پارت جنگ کند . کراسوس که مردی خسیس و طماع بود پس از استقرار در روسیه به منظور فتح ایران و هند عازم خاور شد و بر روی شط فلات پلی ساخت و چند شهر بین النهرین را تصرف کرد . آن گاه به علت فرار رسیدن فصل زمستان به روسیه برگشت تا در فصل بهار با آمادگی کامل به جنگ پادشاه اشکانی برود . چون موعد مقرر فرا رسید دستور داد سپاهیان را از قشلاقها جمع کنند و منتظر فرمان باشند . در این وقت سفیرانی از طرف اُرُد ، اشک سیزدهم رسیدند و با کلماتی موجز و قاطعانه موضوع مأموریت خود را به کراسوس بیان کردند . پیام آنها قریب به مضمون این بود : اگر این لشکر را رومیها فرستادند پادشاه ما با آن جنگ خواهد کرد ولی چنانکه به ما گفته اند بر خلاف اراده و نیت دولت روم است و شما صرفاً برای منافع شخصی با اسلحه داخل مملکت پارتی ها شده شهر ما را تصرف کرده اید ، اشک حاضر است که به ضعف و پیری شما رحم کرده و به سپاهیان رومی که در شهرهای ما هستند اجازه بدهد از خاک ما بیرون بروند ، زیرا پادشاه ما این رومیها را زندانیان خود می داند .
کراسوس با تکبر جواب داد : قصد و نیتم را در سلوکیه به شما اعلام می دارم . ویزیگس معروفترین سفیر ایران ، چون سخن نیشدار کراسوس را شنید . پوز خندی زده کف دستش را نشان کراسوس داده و گفت : کراسوس ، اگر در کف دست من مویی ببینی ، سلوکیه را هم خواهی دید .       


 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

ضرب المثل به رگ غیرتش برخورده است

مجموعه: دنیای ضرب المثل



داستان ضرب المثل به رگ غیرتش برخورده است
این مثل را موقعی بکار می برند که مرد تنبل و سست اراده ای عصبانی شود و در نتیجه? عصبانیت ، به انجام کاری بپردازد که قبلاً انجام نمی داده است .آورده اند که …روزی غلامی را به بازرگانی برای فروش عرضه داشتند. از خوبیهای غلام چنین گفتند که وقتی رگ غیرتش به جنبش درآید ، به تنهایی کار چهل تن را می کند .بازرگان که همیشه برای تجارت در سفر بود و با خطر دزدان و راهزنان دریایی مواجه می شد ، به چنین شخصی احتیاج فراوان داشت ، پس او را با قیمت زیاد خرید و همواره به او محبت و نیکی می نمود ، سرانجام زمانی فرا رسید که این بازرگان همراه با تعدادی بازرگان دیگر ، بار سفر بستند و با اجناس فراوان و پر ارزش ، به طرف هند روانه گردیدند .در طول سفر ، بازرگان از شجاعت و دلاوری غلام خود صحبت کرد و درباره? دلاوری او خیلی مبالغه نمود . کاروان به نزدیک گردنه ای رسیده بود که ناگهان گروهی راهزن جلوی آن سبز شدند . بازرگان با مشاهده چنین وضعی به غلام گفت : جا نمی غلام ! امروز روز هنرنمایی تو می باشد . غلام گفت : صبر کن هنوز وقتش نرسیده است ، راهزنان شروع به غارت کردند . بازرگان گفت : ای غلام نصف قافله را بردند بدو ببینم چه کار می کنی !غلام با خونسردی گفت : هنوز وقتش نرسیده است ، بازرگان بیچاره هر چقدر التماس کرد فایده نداشت ، سرانجام با آهنگی آمرانه و عصبانی به غلام دستور داد اما باز هم موثر نبود .دزدان تمامی مالها و پولها را بردند ، بازرگان و غلام را لخت و عریان کردند . بعد بازرگان از دزدان خواهش کرد او را نزد رئیس خود ببرند تا خدمت بزرگی به آنها بکند ، راهزنان او را همراه خویش بردند ، بازرگان به رئیس دزدان گفت : من سند هزار سکه طلا را به شما می دهم ، به شرط اینکه انتقام مرا از این غلام گردن کلفت ، بگیری رئیس پذیرفت ، دزدان چهل نفر بودند و غلام التماس وزرای کرد .اما رئیس دزدان اعتنایی نکرد ، دستور داد او را از صورت به زمین بخوابانند و یکی یکی بر پشتش راه بروند اولی و دومی و سومی و سرانجام چهلمین نفر از بدن غلام عبور کردند ، نفر بعدی که می خواست عبور کند ، رگ غیرت غلام جنبید و تمام دزدان را از پای درآورد . بازرگان فهمید که راز سخن فروشندگان غلام در اینکه گفته بودند ، اگر رگ غیرتش بجنبد ، یک تنه حریف چهل نفر است چه می باشد .
خنده بر هر درد بی درمان دواست!

 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

مجموعه: دنیای ضرب المثل


داستان ضرب المثل پوست خرسی که شکار نکردی نفروش

به افراد خوش خیالی گفته می‌شود که آرزوهای دور و درازی دارند که غیرممکن است.
روزی روزگاری، دو مرد که احساس می‌کردند شکارچیان ماهری هستند به قصد شکار خرس به جنگل رفتند. آنها چند روزی را در منطقه‌ای که خرس زندگی می‌کرد گذراندند تا مخفیگاه خرس و مکان‌هایی که می‌توانند خرس را شکار کنند را به سختی پیدا کردند.

آنها چند روز در کوهستان ماندند ولی نتوانستند خرسی شکار کنند، یکی از آنها گفت: بهتر نیست که برگردیم و به خانه خود برویم و از شکار خرس چشم‌پوشی کنیم؟ من و تو فقط یک تفنگ داریم و این مسئله خطر کار ما را بیشتر می‌کند در ثانی ما به اندازه‌ی دو الی سه روز آب و غذا با خود آوردیم. اگر بخواهیم باز اینجا بمانیم ممکن است در اثر گرسنگی بمیریم.
دوستش حرف‌های او را قطع کرد و گفت: دیگر چنین حرفی نزنی! ما باید خرس شکار کنیم؟ مگر یادت نیست که چقدر اطرافیان به ما گفتند از این کار صرف نظر کنید ولی ما اصرار کردیم که ما می‌توانیم خرس شکار کنیم؟ حالا خوب گوش کن نقشه‌ای دارم! من و تو به آبادی که در سر راهمان بود می‌رویم. آب و غذا به اندازه‌ی دو الی سه روز دیگر می‌خریم و دوباره برمی‌گردیم اینجا! دوستش خندید و گفت: خسته نباشی. خوب اینکه به ذهن من همه می‌رسید ولی با کدام پول؟ ما که هرچه پول با خودمان داشتیم خرج کردیم! چطوری غذا بخریم؟
دوستش گفت: می‌دانم، ولی ما می‌توانیم در آن آبادی پوست خرس را پیش فروش کنیم. ممکن است که از ما ارزانتر بخرند ولی از اینکه بدون شکار خرس به شهرمان برگردیم بهتر است.

با این تصورات دو مرد به آن آبادی رفتند و توانستند فردی را هم پیدا کنند که راضی شد در ازاء پوست خرسی که یکی دو روز آینده برایش می‌آورند، مقداری پول به آنها بدهد. بعد دو مرد شکارچی با خوشحالی با آن پول آب و غذا به اندازه‌ی چند روزشان خریدند و به محلّ زندگی خرس در کوهستان برگشتند.

دو مرد شکارچی این بار نزدیک رودخانه به انتظار خرس کمین کردند. حوالی ظهر بود که خرس برای نوشیدن آب لب رودخانه آمد. شکارچی که شجاع‌تر بود اصرار بیشتری هم برای شکار خرس داشت تفنگش را برداشت تا به خرس شلیک کند. ولی دوست ترسویش گفت: نه نه من می‌ترسم اگر تو شلیک کنی و حیوان زخمی شود چه؟ حیوان عصبانی خیلی وحشتناک است دوستش گفت: خجالت بکش مرد. ما آمده‌ایم شکار خرس حالا که موقع شکار شده تو ترسیدی؟ بعد مگر ما پوست خرس را پیش پیش نفروختیم؟ جواب مردی که منتظر پوست خرس هست تا برایش ببریم چه بدهیم؟ مرد شکارچی که حرفهایش تمام شد منتظر نشد تا دوستش حرفی بزند.
سریع تفنگ را برداشت و شلیک کرد و چون شکارچی خوب نشانه نگرفته بود، تیر از کنار سر خرس رد شد این اشتباه باعث شد حیوان به شدت عصبانی شود و به طرف مرد تیرانداز حرکت کند. مرد شکارچی که مرگ را در نزدیکی خود می‌دید، تنها راه چاره‌ای که به ذهنش رسید این بود که خودش را به مردن بزند تا شاید خرس دست از سر او بردارد.
دوستش که به شدت ترسیده بود هر جور شده خود را بالای درختی رساند وقتی دید خرس عصبانی به طرف مرد شکارچی می‌رود و هر آن ممکن است او را بکشد از شدت ترس تمام بدنش می‌لرزید و چشمانش را بست تا صحنه‌ی کشته شدن دوستش را نبیند.
خرس در اطراف مرد شکارچی چرخید، وقتی دید او تکان نمی‌خورد، بدون اینکه توجهی به او بکند، لب رودخانه رفت آب خورد و به جنگل بازگشت.

شکارچی که بالای درخت بود، چشمانش را باز کرد و دید دوست شکارچی‌اش خود را به مردن زده، خرس هم آب خورده و دارد به سمت جنگل می‌رود، گفت: خدا رو شکر. شانس آوردی خرس از کشتن تو پشیمان شد. شکارچی شجاع که باورش نمی‌شد از چنین مهلکه‌ای جان سالم به در برده باشد، چشمانش را باز کرد و دید سالم است.
او بلند شد تفنگش را برداشت و خواست به شهر بازگردد، دوستش گفت: چی شده؟ انگار خرس حرفی به تو زده که اینقدر بهت برخورده.

شکارچی گفت: بله خرس گفت: اولاً کاری که نمی‌توانی را با فردی که نمی‌شناسی شروع نکن، چون سرانجامی ندارد، دوماً پوست خرسی را که شکار نکرده‌ای، نفروش. بله آقا به شهر می‌روم تا با آن مرد صحبت کنم شاید مبلغی را به جای پوست خرس قبول کند تا از زیر دین آن بنده‌ی خدا دربیایم و آن وقت به شهر خود بازگردم.


 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

مجموعه: دنیای ضرب المثل

ضرب المثل برای خوردن سپهسالار ، برای دعوا بنه پا

این مثل در مورد کسی گفته می شود که همیشه شانه از زیر هر نوع کار و مسئولیتی خالی کند و در عوض پر توقع و ناراضی باشد و منافعش را بیش از دیگران در نظر بگیرد. می گویند دو برادر بودند که همیشه و همه اوقات حتی در سفر هم با هم بودند. چون در قدیم دزد سر گردنه زیاد بود، در سفرها عده ای جلو می رفتند و جاده و گردونه را می پاییدند و راه را برای کاروان باز می کردند تا مسافرها با خیال راحت به راهشان ادامه دهند. اما بشنوید از این دو برادر. برادر بزرگتر که همیشه ادعای برتری و آقایی می کرد، وقتی به گردنه یا محل نا امنی می رسیدند به برادر کوچکتر می گفت: « برادر! تو ماشاءالله جوانی و پرزور، برو جلو مواظب باش، من هم اینجا پهلوی بار و بنه ها می مانم و بنه پایی می کنم تابرگردی.» و به این ترتیب برادر بیچاره را همیشه به استقبال خطر می فرستاد و خودش از تیررس راهزنان در امان می ماند. هنگامی که متوجه می شد خبری از دزدان نیست و راه، امن و امان است، با کبکبه و دبدبه و سر و صدا دستور می داد: « همین جا بار بیندازید.» و چنان وانمود می کرد که یکه بزن دوران است. وقت خورد و خوراک هم که می شد، سینه را جلو می انداخت و می گفت: « یالا غذا را بیارین دلم از گرسنگی داره میره. دیگه خسته شدم. این چه وضعیه؟ یالا جُم بخورین بی عرضه ها، بی خاصیتها.
از صبح تا عصر زحمت می کشم و از همه مواظبت می کنم. اما شما همه اش کارتان خوردن و خوابیدن است.» و با گفتن این جملات و سرو صدا راه انداختن از همه پُرتَر می خورد و کمتر می دوید. دیگران هم که او راشناخته بودند می گفتن : « برای خوردن، سپهسالار است برای دعوا بُنه پا.»       


 

نوشته شده توسط:   الهه ناز  

مجموعه: دنیای ضرب المثل


داستان ضرب المثل بیگانه اگر وفا کند ، خویش من است

یکی بود ، یکی نبود . ماری بود و سوسماری . آنها با هم دوست بودند صبح تا عصر توی بیابان می گشتند شب هم که می شد توی یک سوراخ می خزیدند . نزدیکی های آن ها موشی لانه داشت . موشی با هوش که همیشه می ترسید یک وقت خدا نکرده آن دو تا چشمانش به موش و بچه هایش بیفتد و کارشان زار شود . موش می دانست که مارها از خوردن موش لذت می برند . در کنار آنها موجود خطرناک دیگری زندگی می کرد که دشمن مار و سوسمار به حساب می آمد . خار پشتی که دلش برای یک مار و سوسمار خوشمزه ، لک زده بود . از قضای روزگار یک روز خار پشت از جلوی لانه آنها عبور کرد و صدای مار و سوسمار را شنید . بسیار خوشحال شد و به فکر شکار آنها افتاد . با این فکر به لانه آنها حمله کرد و مار بیچاره و سوسمار بخت برگشته دشمن را بالای سرشان دیدند و به سرعت به طرف صخره ها خزیدند . سوسمار که تند تر از مار حرکت می کرد شکاف سنگی را پیدا کرد و خودش را توی آن چپاند . مار هم به آن شکاف سنگ رسید و دوستش گفت : کمی جمع و جور شو تا من هم بیایم توی شکاف سنگ پنهان شوم. سوسمار گفت : شکاف سنگ باریک است و جایی برای تو نیست . مار گفت : چرا جا هست . اگر کمی خودت را جمع کنی برای من هم جا هست عجله کن الان خار پشت می آید و مرا می خورد . سوسمار گفت : پس زود باش فرار کن . اگر تو فرار کنی دنبال تو می آید و من از شرش خلاص می شوم . هر چه مار التماس کرد . سوسمار گفت : هر کس باید به فکر خودش باشد حرفهای مار و سوسمار را موش هم می شنید موش کجا بود ؟ موش توی همان صخره لانه داشت . دلش برای مار سوخت و با خودش گفت : از جوانمردی به دور است که به او کمک نکنم . با این فکر مار را صدا کرد و گفت : هر چند تو دشمن موش هستی اما اگر قول بدهی که با من و بچه های من کاری نداشته باشی تو را در لانه ام پنهان می کنم . مار قول داد و به لانه موش خزید ، خار پشت هرچه گشت مار و سوسمار را پیدا نکرد و برگشت . سوسمار از سوراخ بیرون آمد و مار را صدا کرد و گفت : بیا بیرون . خطر تمام شد یکی از موش ها را خودت بخور و یکی را بنداز پایین من بخورم . مار گفت : برو دیگر هیچ دوستی و رفاقتی میان من و تو وجود ندارد . من می خواهم با موش دوست باشم . سوسمار خندید و گفت : ما هر دو خزنده ایم . موش بیگانه است .
مار گفت : تو بی وفایی . موش با وفا است . من هرگز به آنها آسیبی نخواهم رساند . دل موش آرام گرفت . از آن به بعد هر وقت بخواهند ارزش وفاداری را مثال بزنند می گویند ( بیگانه اگر وفا کند خویش من است ) .       


 
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
جمعه 04 اردیبهشت 12
امروز:   50 بازدید
دیروز:   426  بازدید
فهرست
پیوندهای روزانه
آشنایی با من
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
الهه ناز
دلسوز و مهربان نسبت به همه بنده های خدا هستم و سعی میکنم به همه کمک کنم. لطف کنید وبلاگ را فقط با اکسپلورر مشاهده فرمایید چون اینطوری دیگه بهم ریخته نخواهد شد...
لوگوی خودم
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
اوقات شرعی
لینک دوستان
عاشق آسمونی
اگه باحالی بیاتو
EMOZIONANTE
خورشید تابنده عشق
لحظه های آبی
به سوی فردا
آیینه های ناگهان
عاشقان
کانون فرهنگی شهدا
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
لنگه کفش
معرفی سایت ها و بهترین های اینترنت
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
تمیشه
***جزین***
فنی و مهندسی
همنشین
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
آخرالزمان و منتظران ظهور
PARSTIN ... MUSIC
منتظر ظهور
رز یخ زده
نظرمن
Smile of dream

عصر پادشاهان
Different.fdan
● بندیر ●
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

سلام
ن والقلم ومایسطرون
سرباز ولایت
د نـیـــای جـــوانـی
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
هستی همیشگی
دانلود آهنگ جدید
سکوت ابدی
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
SIAH POOSH
بخور زار
بلوچستان
بامبو
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
مدرسه ای شاد
محفل آشنایان((IMAN))
آخرین روز دنیا
هیس
اتاق دلتنگی
مهر بر لب زده
ادبیات و فرهنگ
MATIN 3DA
ارتش دلاور
عشاق((عکس.مطلب.شعرو...))
PARANDEYE 3 PA
PARANDEYE 3 PA
فانوسهای خاموش
ساده دل تنها
یا د د اشت ها ی شخصی خو د م .
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنی
شهرستان بجنورد
وبلاگ آموزش آرایشگری
کلکسیون تمبرخانواده شهید محمدسخنی وجمیله رمضان
اسیرعشق
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
سایت طنز و کاریکاتور دکتررحمت سخنی
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
عصر پاییزی
به خوبی فکر کن
آقاشیر
دانلود بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل
.دوازدهمین سوارسرنوشت
کامپیوتر+ اینترنت+ ...
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
طب ورزشی دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
دوربین مدار بسته
سفیر دوستی
سایت گوناگون دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
آسمان آبی من
تنهایی......!!!!!!
خبر روز
کربلا
رویش
یادداشتها و برداشتها
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
آموزش شنا
معیار عدل
کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
سکوتی پرازصدا
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
تک درخت
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
نکته های زندگی
معرفی روستای قزل احمد
ما تا آخرایستاده ایم
روستای چشام
سایت روستای چشام
عکس سرا + جام جهانی 2010
عکس های عاشقانه
بنده ی ناچیز خدا
رفقا
اس ام اس های عاشقانه
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
پتی آباد سینمای ایران
سلام آقاجان
منطقه آزاد
❤ღنیلوفرهای آبیღ❤
علی پیشتاز
هگمتانه
گیاهان دارویی
محمدمبین احسانی نیا
ستاره سهیل
اندیشه های من
ღღتنهاییღღ
تنهایی
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
درهم
*bad boy*
عاشقتم
یاد نیما
واقعه
چوک بندر
مشاوره - روانشناسی
عشق آباد شهرمن
بچه های خدایی
شبستان
دل شکســــته
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
اسطوره عشق مادر
نور
Dark Future
**عاشقانه ها**
الهگان
سلامتی و فرج امام زمان صلوات
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
Manna
دریایی از غم
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
عشق الهی: نگاه به دین با ...
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
پیمان دانلود
بچّه شهید (به یاد شهدا)
یه دختره تنها
ورزشهای رزمی
سرباز حریم ولایت
جک ، اس ام اس و عکس
سماموس
حکیم دزفولی
خنده بازار
گل همیشه نازم
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گل خشک
راه فضیلت
نامه ای در راه عشق
نت سرای الماس
دل پر خاطره
مردود
ست سارافون ودامن شلواری نیلوف
دهکده کوچک ما
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
فقط خدا
COMPUTER ENGINEERING &
شاه تور
اسرا
غزلیات محسن نصیری(هامون)
پاتوق دخترها
اس ام اس جدید
موعود
آتیه سازان اهواز
نور غدیر
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
این نیز بگذرد ...
گالری رنگارنگ
خداجون دوستت دارم
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
کلاس من
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کیمیا
طوبای محبت
نوری چایی_بیجار
* روان شناسی ** ** psychology *
دوستانه
xXx عکسدونی xXx
شخصی
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
کتابهای رایگان برای همه
مهربانی
نقاشی های الیکا یحیایی
اصولی رایانه
سید خراسانی
زمزمه تنها
« عــــــفـــــــاف و حـــــجــــــاب »
سوادکوهی ریکا
سکوت(فریاد)
نوستالوژی دل ....
عاشقانه ها
mohammad
حرفهای شیرین
عرفان وادب
خیارج سرای من است
حرفهای آسمانی
شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة
احسان ابراهیم پور
بهنام دانلود
مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
عاشقانه ها
باشگاه پرواز
سکوت پرسروصدا
بدنسازی و هیکل
khoshbakhti
فرهنگی
Morteza Qasemi:Violinist
تنها

راه انداز و برنامه نویس پی ال سی+تازه های فناوری اطلاعات
چشم انتظار
درگز دیار آشنا
عشق بزرگ ترین دروغ دنیاست
دل شکسته
پیامک 590
خط بارون
خط بارون
خط بارون
نبض شاه تور
فرزند روح الله
اخبار دنیای عشق
تجربه های مربی کوچک
صل الله علی الباکین علی الحسین
Sense Of Tune
ghamzade
یٰا عِمٰادَ مَنْ لا عِمٰادَ لَهْ
متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان متالورژی (rikhtegari.com)
رویایی زندگی کردن...
اسماء الحسنی
خوش مرام
تینا
ستاره سهیل
جلسه قرآن وعترت کاشان
قافله شهدا
♥ღردپای عشق♥ღ
در پناه آسمون
انتظار نور
برو بچه های ارزشی
Chamran University Accounting Association
پاتوق سرا
عشق سرخ
مقاله های تربیتی
یاس من
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
فقط خدا
دوزخیان زمین
گل یا پوچ ؟
داستان یک روز
vagte raftan
ناکام دات کام
آزاد اندیشان
گنجینه
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
حفاظ
محمد شادانی
مناجات با عشق
فهادانــ
دانشجو
بیاببین چیه ؟
از یک انسان
غم
زازران
مریم بانو
mahoor
مرجع اس ام اسSMS
قرمز ها
جالب انگیزناک
فقط من برای تو
یادداشتهای روزانه رضا سروری
سیاه و سفید
داود ملکزاده خاصلویی
دوباره سبز می شویم...
شش گوشه
ریاضیات
نوجوونی از خودتون
عکس
امپراتوری هخامنشیان
آرشیو
آرشیو مطالب کتاب جمله های طلایی و مطالب گوناگون[58] . جمله های طلایی[17] . ازدواج[8] . آرامش[4] . تصاویر[4] . خانواده سبز[4] . زندگی[4] . عشق[3] . خوشبختی[3] . رومانتیک[3] . سلامتی[3] . تصویر[3] . زن[3] . میلاد[3] . گناه[2] . مادر[2] . گزیده مجله خانواده سبز[2] . کشمیر[2] . قرآن[2] . عیدنوروز[2] . فریدون مشیری[2] . قانون جذب[2] . مناظره[2] . یادگاری دوستان[2] . کبد چرب[2] . نعمت[2] . جملات الهام بخش و زیبا برای زندگی[2] . خدا هست[2] . تکالیف[2] . تکنولوژی فکر[2] . حسین[2] . دختر[2] . دوستت دارم[2] . دوستی[2] . داستان[2] . زیبایی[2] . علی(ع)[2] . شب قدر[2] . صلوات[2] . صوفی و خرش[2] . اسلام[2] . ارتباط[2] . اس ام اس[2] . پیامبر[2] . اعمال[2] . اعمال شب لیله الرغائب . اعمال هنگام خواب . افتخار به زن بودن . افرادی که چشمشان کمتر از یک نمره ضعیف است، لیزیک نکنند . افسانه زن . افکاردیگران . اقدام عجیب . اگر خستگی و کسالت رهایتان نمی‌کند ! . اگر دعایتان مستجاب شد مواظب سه حالت باشید . اگر نمیتوانی . الحمد لله . الله الله و استجابت دعا . الهی قمشه ای . اما... . امام باقر . امام جعفرصادق . امام رضا (ع) . امام رضا علیه السلام و حفظ آبروی شیعه خراسانی . امام زمان . امام صادق . امام کاظم . امام هادی . امشب لیلةالرغائب . امنیت . امید . امید به زندگی به 150 سال می‌رسد . امیدوار کننده ترین آیه در قرآن . امیدواری . انتخاب نوع حجاب . اندیشه ها . انسان . انسانهای سبز . انگشتر بهشتى . انواع سوشی با طراحی های دیدنی و زیبا . انواع مختلف کفش . اولین ژیانی که تولید شد/عکس . اولین و آخرین سفر انسان به ماه . ای جوووونم . ایدز . ایده . ایده بزرگ . ایران برگر . ایران پرمصرف‌ترین مشتری سیگار تا 40 سال آینده . این 9 خرافه سلامت را باور نکنید! . این خوردنی‌ها شما را خسته‌ می‌کنند . این خوشمزه ها شما را پیر می‌کنند! . این ستارگان زن از شوهرانشان پولدارترند! . این ماده مغذی محافظ لثه است . این میان وعده مانع پرخوری می شود . این نانوایی نان ندارد . اینترنت با مغز ما چه می‌کند . بـآیَـ? . با 16 درخت با شکوه در گوشه و کنار جهان آشنا شوید . با اصول و کلیدهای فهم زبان بدن آشنا شویم! . با اظهار نیاز خود را ذلیل نکنید . با افراد عصبی چگونه برخورد کنیم . با این 12 انگیزه ازدواج نکنید! . با این لباس ها خوش اندام می شوید . با این نوشیدنی شیرین لاغر شوید . با تلاش . با خزان‌ زدگی پوستمان چه کنیم . با زبان بدن، مچ همه را بگیرید! . با فواید دارچین آشنا شویم . با مردان کوتاه قد ازدواج کنید! . بارهنگ . بازداشت یکی‌از عوامل تحریکات‌اخیر دراصفهان . بازیگر زن ایرانی از تغییر جنسیت و دنیای مردانه‌اش می‌گوید . باشگاه لاغر اندام های گوشی های موبایل! . بافتن موها . بانوی ایرانی، بهترین ورزشکار زن سال 2014 آسیا . باید و نبایدهای طراحی دکور فضای داخلی خانه . ببخش . بخشش . بخشش کنید، اما . بخور نخور‌های پاییزی از دید طب سنتی . بدون رژیم گرفتن لاغر شوید . برای نوجوان خود وقت بگذارید . برخی از آثار نماز شب . برداشتن موانع موفقیت . برکات‌ ماه‌ رمضان‌ . بسیار مهم و حیاتی . بلایی که سیگار بر چهره می‌‌آورد . به بهانه فیلم ملک سلیمان (ارتباط،دوستی و ...با اجنه مسایل دیگر) . به زن بودنتان افتخار کنید . بهترزندگی کردن . بهترزیستن . بهترین . بهترین خوراکی‌ها برای داشتن چشمانی زیبا . بهترین دعاى حاجت . بهترین راهنمای انتخاب و خرید لباس پاییزی . بهترین فبلت‌هایی که می‌توانید در پاییز خریداری کنید . بهترین و بدترین موادغذایی برای دیابتی‌ها . بهترین و جالب ترین سلفی های 2014 . بهترین کرم دور چشم، مناسب سنِ شما . بهترینها برای سال نو . بهره مندی از دنیا . بهروز یاسمی . بیست معجزه . بیش از 120 انسان منجمد در انتظار حیات دوباره‌اند! . بیماری که جان مرتضی پاشایی را گرفت جدی بگیرید . بیوگرافی ناصر گیتی‌جاه . پاداش کسی که آیة الکرسی را زیاد می خواند . پاسخ . پاسخ به سوالات . پای صحبت «نامزد مرتضی پاشایی» . پایان یا آغاز عاشق . پایه تخت . پایه های اخلاق . پردرآمدترین شغل ها برای زنان . پرسش . پروانه . پروردگار . پس از فوت همسرش! . پسر . پل . پلک بزنید . پند . پوکی استخوان . پیام . پیام ضروری . " دانش کم چیز خطرناکی است " . "حبس" در انتظار مزاحمان تلفنی 115 . "زمین در خوش ترین احوال" . «بهنام تشکر» پدربزرگ شد! . 10 اختراع برتر 2014 معرفی شد . 10 ترفند ساده برای سال اول ازدواج . 10 تفاوت عمده بین مغز زنان و مردان! . 10 چیزی که زن‌ها درمورد مردها تنفر دارند . 10 چیزی که هرگز نباید روی صورت تان قرار دهید . 10 درس زندگی . 10 دلیلی که باعث می‌شوند هرگز ثروتمند نشوید! . 10 راز تحریک متابولیسم بدن . 10 راز حل نشده در مورد انسان‌های اولیه . 10 راز نادیده گرفته شده از تاریخ . 10 روش برای اینکه در زندگی خوش شانس باشیم . 10 فایده معجزه‌ آسای زنجبیل . 10 فرمول ساده برای چکاپ شخصی . 10 مسکن طبیعی عالی برای دردهای قاعدگی . 100 دلاری . 12 آلوده‌کننده هوای داخل خانه . 13 عادت روزمره که باعث پیری میشود . 13 واقعیت چینی که شاید نشنیده باشید . 1387 . 14 باور غلط گوارشی . 14 نکته برای رسیدن به زندگی شادتر! . 15 واقعیت جالب در مورد هند که تا به حال نشنیده اید . 15 کاری که افراد برخوردار از اعتماد به نفس بالا انجام نمی‌دهند . 15روز . 16 اشتباهی که شما را کوتوله نشان می‌دهد! . 18 توصیه همسرانه برای آقایان . 20 دقیقه قبل از خواب قهوه بنوشید . 22 نکته تغذیه‌ای،نمره سلامت‌ . 25 نکته طلایی . 27 چیزی که در 27 سالگی باید یاد گرفت . 3 سال متوالی خشکسالی متوسط تا شدید در 8 استان . 30 . 30 بلایی که نباید سرخودتان بیاورید !!! . 30سال . 4 برابر شدن جمعیت سالمندی ایران . 40 آموزه مهم درباره همسرداری از زبان ائمه . 40 درصد از 200 نوع سرطان، قابل پیشگیری است . 40 نکته مهم اخلاقی در 40 جمله کوتاه و خواندنی . 40درس . 5 اشتباه در شستن صورت . 5 ترفند برای کار کمتر و موفقیت بیشتر در زندگی . 5 نکته حیاتی برای پیاده روی در تابستان . 50 . 6 چای گیاهی که سالم تان می کنند . 6 راهکار برای فرار از استرس های کاری . 6 فایده . 7 پیشنهاد غذایی مهم پزشکان برای سلامت و زندگی شاد خانم ها . 7 دلیل کاهش تمایل زنان به بچه‌دار شدن . 7 غذای ساده برای 7 موقعیت حساس . 79 درصد روزهای امسال پاک و سالم بودند . 7سین . 8 جاذبه طبیعت گردی ایران . 8 غذای سمی . 8 ماده خوراکی برای کم کردن اشتها . 8 نکته مهم . 9 توصیه‌ مفید صبحانه‌ ای! . 9 عادتی که ثروتمندان در زندگی دارند . 9 یار سلامتی بدن به شرط اعتدال . Art . Beautiful letter . Best Photograph . change me . Frying eggs made easy . Kashmir . Nice Garden . RED X RED . sms-اس ام اس . snake man . Surgery of a snake . Taronga Zoo . wow!!! . آبان ماه . آبان، ماه کم آبی تهرانی ها . آتش چهارشنبه . آثار روابط جنسی از منظر قرآن . آخر الزمان . آخرین آمار ازدواج و طلاق در کشور . آخرین آمار بیکاری در کشور . آخرین حرف تو چیست؟ . آدم برفی . آرام شدن . پیامبر اکرم . پیامبر اکرم(ص) . پیامبر اکرم(ص) نمونه کامل اخلاق . پیامبراکرم . پیامبران . پیرزن و مرد گوژپشت . پیشگیری از بارداری در ابتدای ازدواج . پیشگیری از سرطان . پیشنهاد هیجان‌انگیز برای موهای شما . پیوندهای روزانه . تئوری پنجره شکسته . تاثیر رنگ های شاد بر خلاقیت انسان ها . تاثیر قرمزوآبی . تاثیر میوه‌های بنفش و آبی در تقویت حافظه . تاثیر والدین در اخلاق . تاریخچه هفت سین . تاریخچه ولنتاین . تبدیل برج آب قدیمی به یک خانه مدرن . تبریک . تجلیل از پدر تعلیم وتربیت ایران در روز جهانی کودک . تخریب 2 طبقه پاساژ علاءالدین... . تدابیر مردان در همسرداری . تدبیر درست . ترافیک پرحجم در جاده های کشور . ترایفـل کاسـه ای رنگی . ترفندهای ساده برای زندگی . ترفندهای یک کدبانوی کامل . ترول . ترک کف پا را جدی بگیرید . تزریق انسولین، باعث ایجاد سرطان خون می‌شود . تزیین تخم مرغ . تست . تستهایی جالب برای تشخیص طلای اصل از طلای تقلبی . تشخیص آلزایمر از طریق راه رفتن . تشخیص آلزایمر با تست بویایی ! . آزاردهنده‌ترین مشکلات اندروید جدید . آسون ترین کار و سخت ترین کار . آشنایی با علائم، راه‌های تشخیص و مقابله با ویروس‌ کرونا . آشنایی با علایم و نشانه بیماری ها در چهره . آشنایی با معماران چیره دست دنیای جانوران . آشنایی با ویتامین D و بیماری های کمبود ویتامین D . آفرینش زن . آلودگی در آب تهران نداریم . آمادگی ازدواج . آموزش درست کردن بهترین سیب‌ زمینی سرخ کرده‌ دنیا . آموزش نماز . آموزش کمک‌های اولیه به مصدومین اسید پاشی . آموزنده . آموزه های طنز و جالب عمه کتی . آنچه در مورد میگو باید دانست .
آرشیو
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com